• برای دومین بار مسابقه کتابخوانی «ظهور و سقوط سلطنت پهلوی» تمدید شد

    برای دومین بار متوالی و به درخواست دانشجویان،مسابقه کتابخوانی «ظهور و سقوط سلطنت پهلوی» تمدید شد مسابقه مجازی دانشجویی کتابخوانی هشت بهشت به درخواست دانشجویان و برای دومین بار متوالی تمدید و از 7 مهر ماه به جمعه 28 مهر ماه 1402 موکول شد.به گزارش روابط عمومی…
  • تمدید مسابقه ظهور و سقوط سلطنت پهلوی

    مسابقه کتابخوانی، «ظهور و سقوط سلطنت پهلوی» به 7 مهرماه موکول شد بنا به تقاضای دانشجویان علاقه‌مند کتابخوانی مسابقه مجازی کتابخوانی«هشت بهشت»، با موضوع کتاب «ظهور و سقوط سلطنت پهلوی» به 7 مهرماه موکول شد. به گزارش روابط عمومی سازمان جهاد دانشگاهی تهران، مهلت…
  • آزمون مسابقه کتاب نامیرا ویژه کارکنان دانشگاه تهران و سازمان جهاد دانشگاهی تهران

    برای شرکت در این مسابقه، نیازی به ثبت نام در سایت نیست. جهت شرکت در مسابقه روی لینک زیر کلیک نمایید.
  • مسابقه کتابخوانی وِیژه کارکنان جهاد دانشگاهی و دانشگاه تهران

    به مناسبت ماه محرم، معاونت فرهنگی سازمان جهاد دانشگاهی تهران با همکاری معاونت فرهنگی و اجتماعی دانشگاه تهران برگزار می‌کند: مسابقه کتابخوانی از کتاب «نامیرا» به قلم صادق کرمیاراین مسابقه ویژه کارکنان دانشگاه تهران و سازمان جهاد دانشگاهی تهران می‌باشد.…
  • کتاب «ظهور و سقوط سلطنت پهلوی»، منتخب هشت بهشت برای مطالعه تابستانی دانشجویان سراسر کشور

    معاونت فرهنگی سازمان جهاد دانشگاهی تهران، جلد نخست کتاب «ظهور و سقوط سلطنت پهلوی»، نوشته ارتشبد سابق حسین فردوست را برای مطالعه تابستانی دانشجویان علاقه‌مند کتابخوانی در سراسر کشور برای شرکت در مسابقه مجازی هشت بهشت انتخاب کرده است. به گزارش روابط عمومی…
  • «ظهور و سقوط سلطنت پهلوی» ناشر: اطلاعات تحقیق و تنظیم: عبدالله شهبازی راوی: حسین فردوست…
  • دانشجوی فرهیخته، سلام!ضمن آرزوی سلامتی و تندرستی، پرسشنامه حاضر در راستای نظر سنجی از…
  • شما می توانید pdf رایگان جلد اول کتاب ظهور و سقوط سلطنت پهلوی را از اینجا دانلود کنید.
  • دانشجویان علاقه‌مند کتابخوانی روز جمعه 26 خردادماه 1402 با موضوع کتاب«محمد، مسیح…
  • در چهارمین دوره از طرح ملی فصل سخن، کتاب «رضا نام تا رضاخان» نقد و بررسی می‌شود به همت…

کتاب ناقوسها به صدا درمی آیند 

ناشر : عهد مانا

نویسنده : ابراهیم حسن بیگی


«ناقوسها به صدا درمی آیند» داستان دلدادگی یک کشیش مسیحی است که در مسکو زندگی می کند. او کتاب ها و آثار خطی و قدیمی بسیاری دارد و به این کار عشق می ورزد. وقتی یک نسخه قدیمی از مردی تاجیک به دست او می رسد، علاقه مند می شود که کتاب را از او بخرد، اما مرد تاجیک به دست کسانی که دنبال این کتاب ارزشمند هستند، کشته می شود و از اینجا به بعد، کشیش روسی پا در مسیری می گذارد که به شناخت امام متقین، امیرالمؤمنین، علی (ع) منتهی می شود.
درباره ابراهیم حسن‌بیگی
ابراهیم حسن‌بیگی در سال ۱۳۳۶ روستای خواجه نفس از توابع بندر ترکمن در استان گلستان متولد شد. حسن‌بیگی داستان‌نویسی را در سال ۵۹ آغاز می‌کند و با شروع جنگ تحمیلی ایران و عراق به کردستان می‌رود و از آن پس اغلب آثار او حال و هوای دفاع مقدس دارد. او تا به امروز بیش از ۱۴۰ کتاب داستانی منتشر کرده است که از مشهورترین‌های آن می‌توان از رمان‌های محمد، قدیس، بنفش، شب ناسور و ریشه در اعماق نام برد.
حسن‌بیگی لوح زرین دست‌خط حضرت امام را در سال ۶۷ به مناسبت خلق آثار ادبی در حوزه دفاع مقدس دریافت کرد.
بخشی از کتاب ناقوس‌ها به صدا درمی‌آیند
کشیش بعد از شام، در جمع کردن میز به ایرینا کمک کرد تا هر چه زودتر به اتاق کارش برود و مطالعهٔ کتاب را پی بگیرد. اما هنوز پشت میز کارش ننشسته بود که تلفن زنگ خورد. صدای دوستش پروفسور آستروفسکی را شناخت. با آرامش روی صندلی نشست و پشتش را به آن تکیه داد. در جواب پروفسور که پرسیده بود با گنجِ باد آورده‌ات چه می‌کنی؟ گفت: «خبرهای خوبی برایت دارم پروفسور. دیشب بخش‌هایی از آن را خواندم، با این‌که خواندنش برایم سخت بود، اما دارم به خطش عادت می‌کنم. موضوعش یکی از قدیس‌های دین اسلام است؛ شخصی به نام علی که مسلمانان لبنان به او امام‌علی می‌گویند. شاید اسمش به گوشَت خورده باشد.»
پروفسور گفت: «من در مسائل دینی اطلاعات چندانی ندارم. در دین اسلام فقط محمد را می‌شناسم. حالا این کتاب را خود علی که می‌گویی نوشته است؟»
کشیش جواب داد: «نه! نویسنده‌اش مردی است که هم‌عصر علی بوده و قلم خوبی دارد. با یکی از دوستان نویسنده‌ام در لبنان تماس گرفتم، او چند عنوان کتاب دربارهٔ علی نوشته است. قرار است به من کمک کند تا کتاب‌های مرتبط با آن را مطالعه کنم.»
پروفسور پرسید: «این دوستت که می‌گویی مسلمان است لابد!»
کشیش گفت: «جالب است بدانی که او یک نویسنده و متفکر مشهور مسیحی است. می‌گفت علی یکی از مردان بزرگ تاریخ ماست. او را به عیسی مسیح تشبیه می‌کرد، اما نکتهٔ جالب‌تر این‌که علی کتابی دارد به نام نهج‌البلاغه. من این کتاب را در بیروت دیده بودم، اما هرگز رغبتی به مطالعهٔ آن نداشتم. دوستم می‌گفت نهج‌البلاغه تنها کتابی است که با مطالعهٔ آن می‌توانی علی را آن‌چنان که هست بشناسی.»
پروفسور گفت: «حالا چه اصراری است که علی را بشناسی؟ همین که چنین کتابی دستت رسیده کافی است. خودت را خسته نکن.»
کشیش گفت: «درست می‌گویی پروفسور. میل من بیشتر به جمع‌آوری نسخهٔ خطی است تا مطالعه و پژوهش در موضوع آن‌ها، اما این کتاب با بقیه فرق می‌کند.»
پروفسور گفت: «بله، می‌فهمم. روشت را قبول دارم و توصیه می‌کنم کتاب را با دقت بخوانی. خود من از خواندن نسخهٔ خطی، بیشتر از نگهداری‌اش لذت می‌برم.»
کشیش گفت: «اگر یک دستگاه اسکنر در منزل داشتم، همهٔ صفحات آن را برایت اسکن می‌کردم. دوست دارم تو هم آن را بخوانی.»
پروفسور گفت: «فعلاً چنین کاری نکن؛ دستگاه‌های اسکنر معمولی ممکن است به کتاب آسیب برساند. بعدها یک روز کتاب را با خودت به انستیتوی نسخ خطی بیاور، ما اینجا دستگاه‌هایی داریم که می‌توانیم از کتابت میکروفیلم تهیه کنیم. فعلاً وقتت را نمی‌گیرم،‌ برو کتابت را بخوان و هر وقت مشکلی پیش آمد به من زنگ بزن.»
گوشی را که قطع کرد، احساس خوبی به او دست داد. کتاب روی میزش باز بود. عینکش را برداشت و پیش از آنکه آن را به چشمش بزند، به ساعت دیواری نگاه کرد. نیم‌تنه‌اش را به‌طرف میز خم کرد و شروع کرد به مطالعه.