شکوه معلمی

ناشر: موسسه مدارس یادگیرنده مرآت

نویسنده: محمد دشتی، محرم نقی زاده

معرفی:

کتاب گذری کوتاه اما دلچسب بر زندگی استاد «غلامحسین شکوهی» است. کتاب پر است از نکته های آموزنده فردی و البته معلمی در زندگی این پیر و الگویِ آموزشی کشور. در بخشی از کتاب از زبان او می خوانیم که “من عاشق معلمی بودم، من ۸۰ سال زندگی کرده ام و ۵۷ سال معلم بوده ام و هرگز پشیمان نشدم. هرگز آرزوی فلان سمت و ریاست را نکردم. یک بار هم تقدیر، مرا به کاری کشاند[منظور وزارت آموزش و پرورش است] که شش ماه بعد ول کردم و به کلاس برگشتم…” (ص ۱۵۵) و در بخشی دیگر از زبان محمدرضا نیستانی شاگرد پیشین شکوهی و استاد کنونی دانشگاه اصفهان می خوانیم که ” شکوهی به جوهر انسانی خیلی احترام می گذاشت. هیچ گاه یادم نمی رود که هرگاه برای کاری به دفتر کارش می رفتم، جلوی پای دانشجویی کم سن وسال همچون من بلند می شد … به نظر من شکوهی از نام و نشان و آوازه دهر شدن گریزان بود. شاید هم دلیل آن این نگاه فلسفی باشد که مولانا می گوید:هر که را مردم سجودی می کنند/ زهرها در جان او می آکنند.( ص ۱۴۲) اما شاید شاه کلید دیدگاه دکتر شکوهی درباره معلم و معلمی بندی باشد که در پشت جلد کتاب آمده است. ” معلم کاتالیزور است، کاتالیزور! اینجاست که کانت می گوید: بشر تنها با تعلیم و تربیت آدم تواند شد! گویی دست خداست که از آستین معلمان راستین درآمده است. معلمان کار خلقت را تمام می کنند، اینکه مشمول این مزایا باشیم دو شرط دارد؛ یکی تخصص و دیگری اخلاص! دانستن چیزی برای تدریس آن کافی نیست! دانستن مطلبی چیزی است و تدریس آن چیز دیگر”.